اخبار فناوری اطلاعات
لزوم استفاده هدفمند از شبکههای اجتماعی
محمدمهدی لبیبی، جامعهشناس در نشست «خانواده ایرانی و فضای مجازی؛ تغییرات و گوناگونی» گفت: در بیشتر جلسهها و نشستها با برشمردن آسیبها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی مجازی به تکرار برخی از مسائل پرداخته میشود و این موضوع تا حدی برجستهسازی شده است که گویی فاجعهای رخ داده است و تنها معضل جامعه ما شبکههای اجتماعی هستند و مشکلات دیگری در جامعه نداریم. خیلی از تحلیلهای ما در مجامع و نشستها اشتباه است و همیشه به نوعی دنبال متهم هستیم.
لبیبی در ابتدا با اشاره به یکی از کتابهای تألیفی خود با عنوان «خانواده در قرن بیست و یک از نگاه جامعه شناسانه غربی و ایرانی» گفت: در این کتاب آرا و نظرات جامعه شناسان غربی و ایرانی آورده شده است و به این دلیل میتواند مفید باشد که محتوای آن منطبق با شرایط امروز است. آنچه این کتاب را از سایر کتابهای حوزه خانواده متمایز میکند، اشاره به تمام ۱۲ اندیشمند غربی و ایرانی است که بیشترین مطالعات را در حوزه خانواده داشتهاند و همه این افراد اکنون زنده هستند و در دانشگاهها تدریس میکنند. از اندیشمندان ایرانی که در این کتاب به آراء آنها پرداختهایم میتوان به دکتر ساروخانی و دکتر آزاد ارمکی اشاره کرد. همچنین ما در این کتاب اندیشههایی را مطرح کردهایم که از دو سر یک طیف هستند، مثل نظر دکتر شهلا باقری که به دیدگاه دینی در خانواده نزدیک است یا رویکرد خانم شهلا اعزازی که به نگرش فمینیستی نزدیک است.
در جامعه امروزی با جابهجایی بین نقشها مواجه هستیم
لبیبی در ادامه به کتاب دیگری اشاره و تصریح کرد: جرمی آدام اسمیت در کتاب «زنان شاغل و مردان خانهدار» از افزایش تعداد زنان شاغل در آمریکا بحث میکند و معتقد است چون در جامعه آمریکا نرمافزار مهمتر از سختافزار شده است و زنان در این حوزه پیشتازتر از مردان هستند، بنابراین میزان اشتغال زنان افزایش یافته و سطح درآمد آنها نیز بیشتر شده است، لذا ما در جامعه امروزی با جابهجایی بین نقشها مواجه هستیم، یعنی نقشهای خانگی به سمت مردان و نقشهای بیرونی به سمت زنان در حرکت است.
شبکههای اجتماعی در ایران حکم کاتالیزور را دارند
این مدرس جامعهشناسی تأکید کرد: در بیشتر جلسهها و نشستها با برشمردن آسیبها و تهدیدهای شبکههای اجتماعی مجازی به تکرار برخی از مسائل پرداخته میشود و این موضوع تا حدی برجستهسازی شده است که گویی فاجعهای رخ داده است و تنها معضل جامعه ما شبکههای اجتماعی هستند و مشکلات دیگری در جامعه نداریم. خیلی از تحلیلهای ما در مجامع و نشستها اشتباه است و همیشه به نوعی دنبال متهم هستیم، در حالی که شبکههای اجتماعی در ایران حکم کاتالیزور را دارند و نقشی که ایفا میکنند تسریع کننده این فرآیند است نه ایجاد کننده. این وضعیت، یعنی این شبکهها سرعت این روند را افزایش دادهاند و ممکن است در آینده با پیدایش رسانههای نوین دیگری سرعت از این هم بیشتر شود.
مدیر سابق رادیو سلامت گفت: مطالعات اندیشمندی به نام دیوید چیل نشان میدهد این وضعیت در تمام دنیا اتفاق افتاده است و تمام کشورها شاهد این روند هستند. یعنی مسائلی مانند افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و تهدید نهاد خانواده مشکل اساسی همه جوامع است، به جز موارد خاصی مثل برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا، مثل مالزی و اندونزی که تحقیقات نشان میدهد، سنتها و باورهای این جوامع مانع از این آسیبها شده است.
شبکههای اجتماعی تنها سرعت روندها را افزایش دادند
او ادامه داد: شبکههای اجتماعی یکی از دلایل تحول خانواده و تسریع کننده وضعیت موجود هستند، شبکه اجتماعی زمانی تخریبگر خانواده است که خانواده، خود از قبل دچار مشکل باشد بنابراین پدیدههای اجتماعی را نمیتوان تک علتی بررسی کرد، همه پدیدهها علل مختلفی دارند و در هر جامعهای این علل میتواند متفاوت باشد.
بنابراین در حوزه خانواده هم عوامل مختلفی تأثیرگذار بودند و شبکههای اجتماعی تنها سرعت این روند را افزایش دادند مانند فردی که از لحاظ ژنتیکی پتانسیل سرطان ریه را دارد و سیگار تنها سرعت این بیماری را افزایش میدهد.
ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی سه عامل تغییر خانواده ایرانی
لبیبی اظهار کرد: ما قبل از شبکههای اجتماعی با ابزارها و تکنولوژیهای مختلفی در جامعه مواجه بودهایم مثل رادیو و تلویزیون ولی هیچ یک از این مسائل ساختار خانواده را تغییر نداد بلکه اثر آنها به صورت جزئی بود. آنچه ساختار خانواده را تغییر داد، سه مورد است. مورد یا شوک اول، ماهواره بود که چون برنامههای تولیدی آن متناسب با فرهنگ ما نبود، خانواده را تحت تأثیر قرار داد. شوک دوم، اینترنت بود و دلیل آن هم تعاملی بودن آن و تبدیل شدن مخاطب منفعل به مخاطب فعال بود اما شوک سوم شبکههای اجتماعی هستند و بسیار قویتر از دو مورد قبلی هستند، چراکه به نوعی ترکیبی از ماهواره و اینترنت را در خود قرار داده است.
مدیر سابق رادیو سلامت در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: ما باید واقعیت خانواده ایرانی
” والدین باید با فرزندان خود در فضای مجازی شریک شوند و عدم حضور پدر و مادر در کنار کودک میتواند خطرناک باشد. لذا ما نباید از جوانها انتظار داشته باشیم که مثل پدر و مادرها باشند. بلکه باید از پدر و مادرها بخواهیم که با جوانها همراه شوند “
را خوب بشناسیم و ماهیت آن را درک کنیم و تحولات آن را مدنظر قرار دهیم، چون فهم ما محدود به شناخت ما است بنابراین هر چه شناخت ما بیشتر شود فهم ما نیز از نهاد خانواده بیشتر خواهد شد. ما باید بدانیم تحول مدرن شدن در خانواده ایرانی رخ داده است. البته لفظ مدرن را غربیها استفاده کردهاند و ما با زبان و معیار آنها صحبت میکنیم هر چند تعریف ما از مدرن شدن، ممکن است با تعریف آنها متفاوت باشد.
معیارهای مدرنیته در جامعه و خانواده ایرانی نیز وجود دارد
لبیبی تأکید کرد: مدرن بودن در غرب شاخصههایی دارد که میتوان به فردگرایی، عقلگرایی، انسانگرایی، مادیگرایی، آزادیگرایی و لذتگرایی اشاره کرد. این معیارها در جامعه ایرانی نیز وجود دارد و برخی مانند لذتگرایی بسیار محسوس شده است و در قشر جوان این تفکر شدت پیدا کرده است، به این معنی که لحظه را مهم میدانند و غنیمت میشمارند و کاری به فردا ندارند. همچنین برخی معیارها نیز با نگاه منفی در جامعه ما مواجه شده است مانند فردگرایی، در حالی که فردگرایی غربی به معنای ضدیت با جمع نیست. روند مدرن شدن در غرب به جایی رسیده که شیوههای جدید زندگی را در پی داشته است. شیوههایی که حتی مسیحیت نیز آن را قبول ندارد، بنابراین در این روند اعتقادی به خانواده و ازدواج وجود ندارد.
او ادامه داد: خانواده ایرانی نیز تحت تأثیر ارزشهای مدرن با تعریف غربی قرار گرفته است و همه این معیارها را میتوان در خانوادههای ایرانی مشاهده کرد، مانند تضعیف باورهای دینی، لذت طلبی، آزادیگرایی و موارد دیگر که در رفتار افراد دیده میشود. بنابراین این نوع ذهنیت است که خانواده را تحت تأثیر قرار داده است نه ابزارهایی مثل موبایل و شبکههای اجتماعی یعنی تفکر و ذهنیت خانواده ایرانی تحت تأثیر تفکر مدرن قرار گرفته است. لذا اگر موبایل و تبلتها را هم از فرزندانمان بگیریم، باز آنها با ابزاری دیگر مانند کتاب به فردگرایی خود خواهند پرداخت. پس شبکه اجتماعی آنچه در جامعه به وجود آمده و از قبل وجود داشته را شدت بخشیده و این شدت باعث شوک در جامعه شده است.
توصیف واقعیت به جای ارائه راه حل
این جامعهشناس حوزه خانواده گفت: ما در اغلب پژوهشها در ایران با مشکل مواجه هستیم. در دنیا روند به این صورت است که برای هر پژوهش سه جزء اصلی در نظر میگیرند، جزء اول توصیف واقعیت، جزء دوم تحلیل یا تفسیر واقعیت و بخش سوم که مهمترین و مغفولترین جزء در جامعه یعنی اکتشاف است. اکتشاف به معنای ارائه راه حل است که متأسفانه ما در ایران در مرحله توصیف واقعیتگیر کردهایم و ۹۰ درصد ملاقات و سخنرانیهای ما در مرحله توصیف باقی میمانند و به مرحله دوم و سوم یعنی چرایی مسئله و ارائه راه حل پرداخته نمیشود.
تجلی مدرنیته، آری؛ تفکر مدرنیته، خیر
او ادامه داد: مسئله بعدی عدم ارتباط بین دو بخش مدرنیته است، اگر مدرنیته را دارای دو بخش نوگرایی که بیشتر ذهنی و فکری است و نوسازی که مظهر و تجلی بخش اول است و بیشتر مادی و عینی است بدانیم، باید اذعان کنیم که ما نتوانستهایم بین این دو بخش تعامل ایجاد کنیم. مظاهر مدرنیته را پذیرفتهایم مثل تمام ابزارهایی که قابل مشاهده است ولی در پذیرش تفکر پشت آن لنگ میزنیم. بنابراین نمیتوانید انتظار داشته باشید افراد از موبایل و شبکههای اجتماعی یا ماهواره استفاده کنند ولی رفتارشان مثل گذشته باشد. لذا ما تجلی مدرنیته را پذیرفتهایم ولی پذیرفتن ذهنیت آن را مشروط کردهایم.
نگاه ایرانی به طور کامل مدرن نشده است
لبیبی تصریح کرد: بسیاری از ارزشهای مدرن بودن غربی در خانوادههای ایرانی نفوذ کرده است، ولی نمیتوان گفت همه خانوادههای ایرانی تغییر کردهاند و هنوز خانوادههایی وجود دارند که شیوه زندگی خود را حفظ کردهاند و تحت تأثیر قرار نگرفتهاند. نکته دیگر این که ما نباید مدرن بودن را به معنای به درد بخور و سنتی را به معنای کهنه بپنداریم. نگاه ایرانی به طور کامل مدرن نشده است. میتوان گفت مدرنیته در آن نفوذ کرده است اما از کامل بودن مدرنیته نمیتوان سخن گفت.
جامعه ایرانی دچار دوگانگی شده است
او ادامه داد: بنابراین برخلاف بسیاری از نظریهها من معتقدم خانواده ایرانی دچار بحران نشده است. بحران زمانی معنا مییابد که صددرصد خانوادههای ایرانی دچار این تغییرات شده باشند. همچنین همه جمعیت خانوادههای ایرانی هم این تأثیرات را نپذیرفتهاند. به عنوان مثال تهران یک شهر و چند جامعه است. بعضی از خانوادهها تجربه کاملی از مدرنیته دارند، برخی تجربه ناقص و برخی هم کاملا سنتی زندگی میکنند. در حالی که در غرب این وضعیت یکپارچگی دارد ولی ما در ایران با شدت و ضعف این روند مواجه هستیم. پس جامعه ایران دچار دوگانگیهایی است که این دوگانگیها در مواقعی باعث معضل میشود.
شبکههای اجتماعی با اندیشههای مدرنیته جفت شده است
این پژوهشگر حوزه جامعهشناسی و ارتباطات گفت: مسئله دیگر عدم حضور پدر و مادرها و نسل آنها در شبکههای اجتماعی است و شرایط به گونهای پیش رفته که گویی این شبکهها را فقط برای نسل جوان درست کردهاند. متأسفانه پدر و مادرها یا مایل به حضور در این فضاها نیستند یا با این شبکهها آشنایی ندارند و بلد نیستند. بنابراین وقتی کودک و جوان ما در این فضا تنها رها میشود، شاهد این وضعیت نیز خواهیم بود و از سوی دیگر متأسفانه وقت نگذاشتن ما برای فرزندان که از قبل وجود داشته است، نیز عامل موثری در این وضعیت بوده است. بنابراین شبکههای اجتماعی با اندیشههای مدرنیته جفت شده و این روند را تسریع کردهاند.
تنها به تهدیدهای شبکههای
” اگر از شبکههای اجتماعی به صورت هدفمند استفاده کنیم میتوانیم خانواده را تقویت کنیم. هدفمند به این عبارت که زمان مشخصی را در روز به شبکههای اجتماعی اختصاص دهیم و همچنین بدانیم از چه فضاها و سایتهایی استفاده خواهیم کرد “
اجتماعی تأکید نکنیم
این مدرس دانشگاه گفت: برای برون رفت از این شرایط راهحلهایی وجود دارد. به شرط آن که منطقی و بومی فکر کنیم و خانواده ایرانی را در نظر بگیریم. شبکههای اجتماعی مطمئنا هم مزایا و هم تهدیدهایی دارند. بنابراین تنها به تهدیدهای آنها تأکید نکنیم و خوبیهای آن مانند ایجاد گروههای خانوادگی و خویشاوندی نیز بپردازیم که شاید اگر این شبکهها نبود این ارتباطهای خویشاوندی نیز به وجود نمیآمد. از شبکههای اجتماعی میتوانیم استفاده مثبت داشته باشیم به شرطی که پدر و مادرهای داوطلبی وجود داشته باشند که حاضر به فعالیت در این فضا باشند و افراد دیگر خانواده و فامیل را نیز به جمعهای خویشاوندی و خانوادگی تشویق کنند.
والدین باید با فرزندان خود در فضای مجازی شریک شوند
محمدمهدی لبیبی اظهار کرد: فرزندان ما در شبکههای اجتماعی تنها هستند و پدران و مادران ما به آنها نمیپیوندند و این نادیده گرفتن میتواند نوعی خشونت تلقی شود. نادیده گرفتن کودکان بدتر از انواع تنبیههای دیگر است. بنابراین بر اساس دیدگاه بوردیو این نادیدهانگاری میتواند نوعی خشونت نمادین تلقی شود. من اعتقاد دارم والدین باید با فرزندان خود در فضای مجازی شریک شوند و عدم حضور پدر و مادر در کنار کودک میتواند خطرناک باشد. لذا ما نباید از جوانها انتظار داشته باشیم که مثل پدر و مادرها باشند. بلکه باید از پدر و مادرها بخواهیم که با جوانها همراه شوند.
شبکههای اجتماعی میدانهای اجتماعی را شکل دادهاند
او ادامه داد: خصلت شبکههای اجتماعی، شکل دادن به میدانهای اجتماعی فرضی است که بوردیو از آنها یاد میکند. این میدانها آدمهایی را که باورهای مشترک دارند، دور هم جمع میکند و این خصلتی است که در دنیای مدرن به وجود آمده است. در دنیای تخصصی شده امروز این میدانها تشکیل شدهاند و شبکههای اجتماعی آنها را عملی کردهاند، بنابراین اصل وجود میدان در دنیای مدرن خدشهناپذیر و غیرقابلانکار است.
فضای جمعی در جامعه ما کمتر است
لبیبی گفت: در جامعه غربی ما شاهد فضاها و اجتماعاتی هستیم که افراد دور هم جمع میشوند، مانند کریسمس، هالووین یا مراسمهای دیگر اما با این که ما پتاسیل این کار را داریم ولی فضای جمعی در جامعه ما کمتر است. لذا مناسک مذهبی مانند محرم و صفر میتواند ارتباط افراد را بیشتر کند و ما میتوانیم از این مناسک و آداب و رسوم و سنتها استفاده کنیم تا فضایی را دوباره شکل دهیم که احساس میکنیم از دست رفته است.
دیوار درک نکردن بین نسل قدیم با جوان باید شکسته شود
لبیبی با اشاره به برخی از راهحلهای برون رفت از این وضعیت گفت: نسل قبلی و پدران و مادران ما باید وارد بازی شوند. باید به نسل قبلی از طریق رسانههای جمعی و مطبوعات و حتی منابر و مساجد آموزش داده شود. غیبت پدر و مادرها از این فضا میتواند خطرناک باشد و با قهر کردن مشکل حل نخواهد شد، باید نیاز جوان امروزی را درک کنیم و نادیده گرفتن جوان امروزی میتواند بدترین ضربه به او باشد. بنابراین اگر شرایط جوان درک شود، رفتن او به شبکههای اجتماعی هم مشکلی ایجاد نمیکند. باید بین نسل قبلی و نسل جوان دیوار درک نکردن شکسته شود و همدیگر را درک و فهم کنند.
در جامعه ما انتقال فرهنگی صورت نمیگیرد
او ادامه داد: ارتقاء سواد و دانش رسانهای راه حل دیگری است که باید بدان توجه کرد. در غرب ما شاهد هستیم سواد رسانهای مانند رانندگی به افراد آموزش داده میشود. افراد باید یاد بگیرند از کدام منابع در فضای مجازی استفاده کنند، چراکه یکی از بزرگترین معضلات در فضای مجازی تعدد منابع است. تقویت گروههای خانوادگی در شبکههای اجتماعی دیگر راه حل برای بهبود این وضعیت است. متأسفانه در جامعه ما انتقال فرهنگی صورت نمیگیرد. پدربزرگها و پدرها با فرزندان و نوههای خود صحبت نمیکنند و وقت نمیگذارند لذا شبکههای اجتماعی این پتانسیل را دارند که انتقال فرهنگی را انجام دهند.
لبیبی تصریح کرد: شبکههای اجتماعی میتواند به پاسداشت اقتدار پدری کمک کنند. البته منظور من پدرسالاری و زورگویی مردانه نیست. متأسفانه در جامعه ما اقتدار پدری از بین رفته و اقتدار مادری هم جایگزین آن نشده و از سوی دیگر فرزندسالاری هم پاسخ نداده است و حاصل آن خانواده بدون سر شده است. یعنی هیچ کس در خانواده امروزی ایران رئیس نیست و حرف آخر را هیچ کس نمیزند لذا این شبکهها پتانسیل این را دارد که اقتدار دلسوزانه پدر را احیاء کند.
شکاف میتواند تبدیل به بحران شود
لبیبی در پایان اظهار کرد: اگر از شبکههای اجتماعی به صورت هدفمند استفاده کنیم میتوانیم خانواده را تقویت کنیم. هدفمند به این عبارت که زمان مشخصی را در روز به شبکههای اجتماعی اختصاص دهیم و همچنین بدانیم از چه فضاها و سایتهایی استفاده خواهیم کرد. به اعتقاد من ما با بحران خانواده مواجه نیستیم بلکه با تغییر خانواده مواجه هستیم. شکاف نسلی نداریم بلکه با اختلاف نسلی روبهرو هستیم ولی این شکاف میتواند تبدیل به بحران شود اگر ما ناشیانه عمل کنیم. ما با پایان خانواده مواجه نیستیم. خانواده در جامعه ایرانی جایگاه خود را دارد و ما شانس حل کردن مسائل را داریم اگر دفاعی و سلبی عمل نکنیم، در مقابل طوفان هم میتوان دیوار بتنی درست کرد و هم آسیاب بادی ساخت و این بستگی به رویکرد ما دارد.
نشست «خانواده ایرانی و فضای مجازی؛ تغییرات و گوناگونی» از سلسله نشستهای عصر گفتوگوی مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی است که عصر شنبه ۱۰ بهمن ماه در سالن شهید صبوری این جهاد دانشگاهی برگزار شد.
منبع : شفقنا رسانه
منبع : ایتنا