اخبار فناوری اطلاعات
گفتوگو با امپراطور کوزکو
دنیای سلبریتیها عوض شده است. البته هنوز هم رسانهها ستارهها را میسازند یا بر محبوبیت شان میافزایند؛ اما خود ستارهها، شاید دیگر آن ستارههای قدیم نباشند. تا پیش از این، رسانه های یکسویه، برای ما ستارههایی را که خود میخواستند، میساختند.
فردین، آنجلینا جولی، لیدی گاگا … همه واجد ویژگیهایی بودند و هستند که صاحبان رسانه و جهان سرمایه آن را واجد مشخصههایی برای سرمایهگذاری مییافت. از این دستگاه ستارهساز، نمیتوان انتظار داشت که یک دختر چادری (حالا بگیر بامزه و شوخ) را ستاره کند.
دنیای تعاملی رسانههای اجتماعی قواعد را برهم زده و حالا دستگاه ستاره ساز، از پایین به بالا عمل میکند. حالا دیگر مردم که بپسندند، ستاره ساخته میشود؛ نه اینکه ستاره ساخته بشود که بعدا مردم بپسندند. «امپراطور کوزکو»، یکی از این ستارههای دنیای مجازی است که این روزها با کلیپهایش سروصدای زیادی در بین کاربران تلگرام و اینستاگرام راه انداخته است. دختری پوشیده در چادر که فقط بخشی از چشم و بینیاش دیده میشود و در قالب طنز، مشکلات اجتماعی را بیان میکند. کانال تلگرامیاش بیش از ۸۰ هزار عضو دارد و بعضی از کلیپهایش نیم میلیون بار دیده شده است. امپراطور کوزکو، این دختر جوان قمی باهوش که نرمافزار خوانده، کار برنامهنویسی انجام میداده و علایقی مانند دیگر هم سن و سالهایش دارد، هفته گذشته میهمان تحریریه “فناوران” بود، با یک دنیا خنده و شوخ طبعی وارد دفتر روزنامه شد و در تمام طول گفت و،گو لبخند و شوخ طبعی اش را حفظ کرد. در آخر هم کوزکو چادر معروفش را سر کرد تا عکس بگیریم. یکی از همکاران تحریریه از او حال «اسدالله جان، جان جانان» را پرسید که شوهر کاراکتر مجازی اش است و کوزکو با لحن و لهجه کاراکترش گفت: «خوشوم نمیه شوورمه این جوری صدا میکنید.» و تحریریه از خنده بچهها منفجر شد. با او گپ کوتاهی زدیم در مورد کانال تلگرامیاش و روند رشد کاراکتر مجازی که خلق کرده است. طبیعی است که امپراطور کوزکو علاقهای به افشای تصویر و نامش ندارد. فناوران هم به این خواسته احترام گذاشته است.
امپراطور کوزکو چگونه شکل گرفت؟ اصلا چرا کوزکو؟
حدود دو سال پیش، بی اغراق هرروز انیمیشن زندگی تازه امپراتور (Emperor’s new groove) را نگاه میکردم و به آن علاقه زیادی داشتم و هنوز هم دارم. امپراطور کوزکو یکی از شخصیتهای محوری این کارتون است که بددهن، حسود و خودخواه است. نسخه دوبله فارسی این انیمیشن خیلی بانمک است و اخیرا فهمیدم دوبلور آن اشکان صادقی بوده است؛ (با خنده) حساب کاربری اینستاگرامش را پیدا کردم و در یک مسیج تشکر کردم و گفتم شما الهامبخش بزرگترین کار زندگی من هستید.
اسم این شخصیت از علاقه زیاد من و شباهتهای شخصیتی ام نشأت گرفت. اوایل فروردین امسال، من از کارم در تهران استعفا دادم و به قم برگشتم، بعد از مدتی شروع کردم به رزومه فرستادن برای جاهای مختلف و از بین فایلهای قدیمیام، یک کلیپ طنز که در دانشگاه ضبط کرده بودیم را پیدا کردم و حدود ۳۰ ثانیه از آن را در شبکههای اجتماعی گذاشتم که با استقبال فراوانی روبهرو شد؛ کلیپ را برای یک کانال پرطرفدار هم فرستادم که خیلی خوششان آمد و پیشنهاد دادند کانال بزنم و کلیپ بسازم و قول حمایت هم دادند.
کاراکتر کوزکو را چگونه ساخت و پرداخت کردی؟ و این که بعد از مدتی چند کاراکتر جدید به کلیپها اضافه کردی؛ اینها فکر شده بود؟
اوایل کار فکر میکردم چه کار سختی میتواند باشد؛ سوژه از کجا پیدا کنم؟ مگر چقدر سوژه پیدا میشود؟ بعدها فهمیدم اگر کاراکترسازی درست باشد، در قالب کاراکتر میشود بینهایت سوژهسازی کرد! در اولین ویدیوها اصلا کاراکتر من یک پیرزن قمی نبود، کم کم این کاراکتر شکل گرفت و کامل شد و داخل یک قالب خاص رفت. درواقع میتوان گفت کوزکو ترکیب چندین شخصیت است، نه یک شخص خاص. در راستای تکمیل کردن کاراکتر، شخصیتهای جدید مثل جواد و سکینه و دیگران هم کم کم اضافه شدند و ممکن است این خانواده بزرگتر هم بشود.
چقدر به گویش و لهجهای که کوزکو سخن میگوید مسلط هستی؟
من به رفتار و حرف زدن همه آدمها خیلی دقت میکنم و از اشخاص مختلف و حرفهایشان خیلی ایده میگیرم؛ حتی بعضی دیالوگها نقل مستقیم از یک فرد است. آن قدر موضوع برای اطرافیان جالب شده که هر جا شخصی میبینند که با لهجه اصیل قمی صحبت میکند سریع به من اطلاع میدهند تا از مصاحبت با آن فرد استفاده کنم. یک خانم هم هست که فقط از طریق تلگرام با من در ارتباط است، نه حضوری ملاقات داشته ایم نه تلفنی صحبت کردهایم، از همان روزهای اول به صورت مرتب اصطلاحات و واژههای خاص را برای من میفرستد تا در ویدئوها استفاده کنم. ارتباط عجیب و در عین حال بسیار جذابی است.
با چه روندی کلیپ میسازی و برای ساخت هر کلیپ چقدر زمان صرف میکنی؟
میزان وقتی که صرف میکنم بستگی به سوژه دارد؛ که چقدر احتیاج به فکر و پردازش داشته باشد. شیوه کارم فکر کردن و بعد بداههگویی است، گاهی قبل از ضبط هم از خواهرم مشورت میگیرم تا ببینم چه کاری انجام دهم و چه بگویم بهتر است. توی یک برداشت ضبط میکنم و اگر احساس کنم جایی مشکل دارد دوباره از اول فیلم میگیرم؛ اما اصل کار بر بداهه گویی استوار است، حتی جای ضبط هم گاهی عوض میشود، فقط به این دلیل که خواهرم در اتاق خوابیده است!
اتفاق پیشبینی نشده و بامزهای حین ضبط ویدیوها و در روند کار برایت افتاده؟
اوایل کار که خانواده از ضبط ویدیوها خبر نداشتند؛ یک روز مادرم در اتاق را باز کرد و وقتی من را چادر به سر دید ترسید و خیلی جا خورد (میخندد)، یا همین اواخر، سر ضبط ویدیوی محرم خواهرزاده ام که گاهی در ویدیوها هم حضور دارد، بعد از چهاردقیقه که تند و تند یک عالمه حرف زده بودم، در اتاق را باز کرد و من را صدا کرد؛ بعد خودش فهمید اوضاع از چه قرار است و خواست برود؛ گفتم حالا که خراب کاری شد، بیا کارت را بگو! (با خنده) یکی دوبار هم خواستگار پیدا شد؛ یک خانمیپیام داد و گفت پسرخاله من دوست دارد زنش شوخ طبع باشد، شما یک نشانی بده که ما با خانواده صحبت کنیم و بیاییم برای خواستگاری؛ خیلی هم پیگیر بود و مرتب میگفت بیا عروس خاله من شو! چند اتفاق زیبا هم برایم افتاده که فهمیدم کارهایم بیفایده نبوده؛ خانمی به من پیام داد و گفت یک سال و نیم است که فهمیدهام سرطان دارم و از آن زمان واقعا خنده به لبم نیامده بود تا زمانی که کلیپهای شما را دیدم و از ته دل خندیدم. خانم دیگری هم پیام داد و گفت پسر ۱۲ ساله اش، ۱۰ ماه پیش تصادف کرده و فوت کرده؛ میگفت ۱۰ ماه فقط گریه کردم و زمانی که با کانالت آشنا شدم حالم خیلی بهتر شد و کمی خندیدم. تابه حال تعدادی از این موارد بوده که خیلی انرژی داده و حالم را بهتر کرده.
روند عضوگیری کانالت چگونه است؟
در شروع، هنوز یک ماه نگذشته بود که ۱۰ هزار نفر عضو کانال شدند، همیشه عضوگیری روند صعودی داشت تا زمانی که دو هفته کار نکردم و تعدادی از عضوها کانال را ترک کردند، یک ماه طول کشید تا به روند پیشین برگردم و بعد از ویدیوی محرم بود که دوباره عضوگیری کانال صعودی شد. الان هم عضوهای کانال دارد هرلحظه زیاد و زیادتر میشود.
بازتاب ویدیوهایی که پخش کردی را در رسانههای اجتماعی دنبال میکنی؟
بله، اوایل همه نظرها صد در صد انتقادی بود؛ میگفتند خیلی از ارزشها را زیر سوال بردی. چیزهایی که من حتی روحم هم خبر نداشت که با اسم بردنشان زیر سوال میروند. از یک جایی به بعد دیدند که نه؛ من با وجود همه این انتقادها و نظرهای منفی به خودم ایمان دارم و کارم را ادامه میدهم و کمکم انتقادکنندگان هم به کارم علاقهمند شدند، چون دیدند واقعا به کسی یا چیزی توهین نمیکنم و فقط مشکلات را در قالب طنز بیان میکنم.
چه شد که شروع به ساختن کلیپهای تبلیغاتی کردی؟ به نظر خودت الان حجم تبلیغات کانال زیاد نشده؟
اولین باری که پیشنهاد تبلیغ شد من یک مبلغ بالا گفتم که کسی قبول نکند اما اتفاقی قبول کردند و اولین ویدیو تبلیغاتی را ساختم و در کانال به اشتراک گذاشتم؛ دیگران هم وقتی دیدند من تبلیغات قبول میکنم استقبال کردند و یک سری سفارش دادند، قاعدتا هیچکس بدش نمیآید از کار موردعلاقه اش درآمد هم داشته باشد، مشتری زیاد داشتم و دارم اما همه را قبول نمیکنم؛ چون بعضیها خواستار ایجاد تغییر در کاراکترم هستند و هرگز هیچ تغییری به دلیل تبلیغات در کاراکترم ایجاد نخواهم کرد. الان به طور متوسط هفتهای سه تا کار تبلیغاتی سفارش میگیرم اوضاع خوبی برای من به حساب میآید.
چگونه تبلیغات با این شیوه ضد تبلیغ را جا انداختی؟ از کجا شروع شد و حالا به کجا رسیده؟
کلا در هر دورهای با مشتریها سر این مسائل سر و کله زیاد زدم و حتی تعدادی از تبلیغات هم لغو شده. اما کسانی که اعتماد کردند، بعد از ویدیوها مشاهده کردند که بازدیدشان و تعداد مشتریها به میزان قابل توجهی بالا رفته است. اولین کسانی که به من سفارش کلیپ تبلیغاتی دادند، ارائه دهندگان خدمات و محصولات مخصوص زنان بودند؛ مثل آرایشگاهها یا بوتیکهای لباس زنانه. حالا با چند شرکت مواد غذایی صحبت کرده ایم و بیشتر تبلیغات دارد به سمت مواد مصرفی روزانه مردم میرود. تبلیغات خیریهها و مراکز این چنینی را هم رایگان انجام میدهم.
اگر روزی کانالت بسته شود چه خواهی کرد؟
یادم میآید که سال ۹۲ با خودم عهد بستم بابت از دست دادن هیچ چیز ناراحت نباشم؛ اگر بسته شود به راههایی که پیش رو دارم فکر میکنم، اما ناراحت نخواهم شد.
کمی از «دایی جعفر» برایمان بگو؟
چندوقت پیش ویدیوها نزدیک به صد عدد شد و ما نظرمان این بود که ویدیوی شماره ۱۰۰ یک موضوع خاص باشد. در قم گورستانی به نام «شیخان» وجود دارد که افراد بزرگی مانند دکتر قریب در آن دفن شده اند و قسمتی از آن به شهدا اختصاص دارد. به تازگی عکس چندین شهید مفقودالاثر را هم به دیوارهای شیخان اضافه کردهاند. «دایی جعفر»، دایی مادرم و نزدیک ترین فرد به کودکی مادرم بود که در جنگ مفقودالاثر شد. مادر و مادربزرگم تا همین چندسال پیش هنوز به بازگشتش امیدوار بودند؛ من در خودم نسبت به شهدای مظلوم و مفقودالاثر احساس دین میکردم و به همین دلیل، کلیپ صدم را به این موضوع اختصاص دادم.
آینده کاری و شخصیات را چگونه میبینی؟
هدفم این است که تا سال آینده روند هفتهای سه تا چهار ویدیو را برای کانال حفظ کنم، ویژگیهای کاراکتر کوزکو را توسعه خواهم داد و حتی ممکن است یک کاراکتر جدید اضافه کنم که در کلیپها کنارم بنشیند و دیالوگ برقرار کنیم چون واقعا بیان برخی موضوعات در قالب مونولوگ کار سختی است. بعد از آن تعداد ویدیوها را کم میکنم و فقط اگر به سوژه خاص و جالبی بربخورم، ویدیو خواهم ساخت؛ الان هم درحال نوشتن یک فیلمنامه هستم که نه طنز است و نه ربطی به کاراکتر کوزکو دارد؛ یک فیلمنامه کاملا جدی که قرار است فیلمی براساس آن ساخته شود.
منبع : ایتنا