اخبار فناوری اطلاعات
مصائب شغل نظارت بر محتوای سایبری
عباس زندباف – در دنیای واقعی همیشه برخی شغلها خاص هستند و خواستاران کمی داشتهاند. مثلاً شغلهایی مانند قصابی، جراحی و شستن اموات کار هرکسی نیست و آدمهای خاصی به سراغ چنین شغلهایی میروند.
ای بسا افراد با استعدادی که به صرف خونترسی علیرغم اصرار خانواده از تحصیل در رشتههای پزشکی تن میزنند.
در جهان مجازی هم نمونه چنین شغلهایی وجود دارد اما عموم مردم از آنها باخبر نیستند. دست اندرکاران نظارت بر محتوا در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی از جملهی چنین شغلهایی هستند.
معمولاً وقتی جنجالی به پا میشود یا گندی بالا میآید اذهان عمومی به چند و چون نظارت محتوایی حساس میشود. مثلاً وقتی طرف در روز روشن از ماشین بیرن میپرد و آدم کهنسالی را که نمیشناسد فیالبداهه با شلیک گلولهای از پا در میآورد و از کل ماجرا هم با گوشی فیلمبرداری میکند و میگذارد درون فیسبوک. یا نوزاد 11 ماههای را پدرش میکشد و قبل از آن که خود را حلقهآویز کند کل صحنه را به صورت زنده از طریق اینترنت پخش میکند. یا نوجوانی حلقهآویز کردن خود در حمام را به صورت زنده از فیسبوک پخش میکند. چندی پیش بود که نوجوانی در گرجستان برای آن که خود را سربه نیست کند یک مشت قرص خورد و ماجرا را به صورت زنده از فیسبوک پخش کرد منتهی آنها که ماجرا را تماشا میکردند به پلیس خبر دادند و خودکشی به مرگ نیانجامید.
هدف از نظارت محتوایی در واقع جلوگیری از پخش این گونه محتواهای زننده و دهشتناک در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی است. نظارت هم ماشینی و خودکار نیست بلکه انسانهایی آن را انجام میدهند که از بد روزگار چنین شغلی نصیبشان شده است. البته از برخی الگوریتمها هم کمک میگیرند. در حقیقت در پس پرده بهشت فناوری وجود چنین نظارتهایی ناگزیر است تا هنگامی که مردم میخواهد گشتی در اینترنت بزنند با صحنههایی زشت و پرمخاطره مواجه نشوند. اما مردم عادی خبر ندارند که مهیاسازی فضای پاک چه هزینهها و زحمتهایی دارد.
خود عبارت نظارت محتوایی به قدری بیخطر و سترون است که بعید است بتوان با اتکا به ترفندهای معناشناختی به چند و چون و معنای عمقی آن پی برد. این نظارت در واقع به گستره وسیعی اشاره دارد که از بدمستیهای درون مهمانیها و شیرینکاریهای درون جشنها گرفته تا سربریدنهای داعش و هرزهنگاری را دربرمیگیرد. در واقع با توجه به انبوه محتوایی که هر روز در اینترنت منتشر میشود میتوان حدس زد که مصداقهای مورد نظر نظارت محتوایی چقدر متنوع و پرشمار است.
طبق تازهترین گزارشی که شرکت برندواچ منتشر کرده است مردم روزانه حدود 3.2 میلیارد عکس را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و دقیقهای 300 ساعت فیلم در یوتیوب بارگذاری میکنند. در توییتر هم ثانیهای 6000 پیام منتشر میشود. اگر فقط دو درصد عکسهایی هم که ملت هر روز در اینترنت میگذارند نامناسب باشد به معنای آن است که هر روز با 64 میلیون عکس ناجور مواجه هستیم.
یکی از ناظران محتوا در فیسبوک که چندی پیش با نشریه گاردین مصاحبه کرده بود میگوید: این شغل به هیچ وجه خوشایند نیست. اول صبح باید برویم سر کار و مناظر سر بریدن را روی صفحه نمایشگر ببینیم. هر روز و هر دقیقه باید مناظر سر بریدن را تماشا کنیم.
یکی از این نظارتکنندگان محتوا در مایکروسافت به قدری صحنههای قتل کودکان و تجاوز به کودکان را به اقتضای شغلی به چشم دیده است که وقتی به پسر خودش نگاه میکند چنین صحنههایی جلوی چشماناش نمایان میشود و بیاختیار افسرده میشود. به طوری که کار مایکروسافت به خاطر آن که از چنین کارمندی به اندازه کافی پشتیبانی روانشناختی نکرده است به دادگاه کشیده است. البته مایکروسافت منکر کوتاهی خود در پشتیبانی روانشناختی از چنین افرادی است و میگوید همان قدر که در حذف تصاویر ناخوشایند جدیت دارد به سلامت کارمندانی هم که این کار مهم را انجام میدهند توجه دارد.
در عین حال مایکروسافت سطوح پایینتر نظارت بر محتوا را به کشور فیلیپین برونسپاری کرده است که هم نیروی کار ارزانتری دارد هم به پشتیبانی روانشناختی کمتری نیاز دارند. به خاطر آن که کارمندان قرارداد عدم افشای اطلاعات امضاء میکنند و سازوکاری برای راستیآزمایی و ارزیابی از بیرون وجود ندارد مشخص نیست که سامانههای پشتیبانی روانشناختی تا چه حد کارساز هستند.
در جهان واقعی امدادگران و نیروهای انتظامی نخستین افرادی هستند که در صحنههای قتل یا تجاوز حضور مییابند اما در جهان مجازی هم ناظران محتوا همین وضعیت را دارند و نخستین افرادی هستند که با صحنههای فجیع مواجه میشوند. بنابراین باید همان آموزشهای نیروی انتظامی را به آنها نیز داد. یعنی در این بخش هم به خوبی میتوان از روشهای آموزش نیروهای انتظامی الگوبرداری کرد.(منبع:عصرارتباط)
منبع : ایتنا